وابسته شدن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • نیاز به کسی یا چیزی داشتن
  • فونتیک فارسی

    vaabaste shodan
  • فعل لازم فعل مرکب
    to become affiliate, to become associate, to become connected, to become bind, to become attached, to become dependent on, to depend
    • - او کم‌کم به کافئین وابسته شد.

    • - Slowly, she began to become dependent on caffeine.
    • - گاهی اوقات مدتی طول می‌کشد تا افراد در سطح عمیق‌تری به هم وابسته شوند.

    • - Sometimes it takes a while for people to become connected on a deeper level.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت وابسته شدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «وابسته شدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/وابسته شدن

لغات نزدیک وابسته شدن

پیشنهاد بهبود معانی